فرصت ( Opportunity ) چیست ؟
دیر زمانی است که تشخیص فرصت (Opportunity)به عنوان یک جنبه کلیدی از فرایندکارآفرینی مورد توافق قرار گرفته است. در واقع از نظر بسیاری از محققان، تشخیصفرصت قدم اول و تعیینکننده در فرایند خلق کسب و کارهای مخاطرهآمیز جدید است.
ونکاترمن (۱۹۹۷) پیشنهاد میکند که درک بهتر اینکه اشخاصچگونه فرصتها را تشخیص میدهند و بهرهبرداری میکنند، قلمرو متمایزی ایجاد میکندکه آنرا از مدیریت استراتژیک، اقتصاد و دیگر رشتههای علمی اجتماعی جدا میسازد(کوربت، ۲۰۰۵، ص ۴۷۳).
بنا به اهمیت و جایگاه استراتژیک تشخیص فرصت» در فرایندکارآفرینی، مطالعه و درک آن در سالهای اخیر مورد توجه محققان و پژوهشگران این حوزهقرار گرفته است؛ و به مدد زحمات و کوششهای این عزیزان پایههای نظری این علم نوپاشکل گرفته و مسیر رشد و توسعه را طی میکند.
جوزف شومپیتر، یکی دیگر از پیروان مکتب اقتصاد اتریش است کهمفهوم فرصت صریحا در کارهایش دیده نمیشود. در عوض، نقطه شروع حرکت او نظریهنوآوری است که خود آن را ترکیب جدید» توصیف کرد. کارآفرین شخصی است که ترکیبجدیدی خلق میکند و آن را در بازار دنبال میکند . بدیهی است خلق یک ترکیب جدید میتواندبه عنوان خلق یک فرصت کارآفرینانه تلقی شود. به این ترتیب، رویکرد شومپیتر ازعقیده هایک ـ میس ـ کرزنر از این نظر که فرصتها برای اینکه فعالیت کارآفرینانهایرخ دهد، لازم نیستند، بلکه بوسیله خود کارآفرین نوآور خلق میشوند، متفاوت است.(بونستورف، ۲۰۰۶، صص ۴-۲).
بعد از این، بسیاری از محققان تعاریف و تعبیرهای متفاوتی ازفرصت در ادبیات کارآفرینی ارائه کردهاند که به بعضی از آنها در زیر اشاره میشود.
کیسون (۱۹۸۲) معتقد است فرصتهای کارآفرینانه فرصتهایی هستندبرای خلق کالاها، خدمات، مواد خام، و شیوههای سازماندهی جدید که این امکان رابوجود میآورد که ستادهها (خروجیها) با قیمت بالاتر از قیمت تولید فروخته شوند(شین، ۲۰۰۰، ص۴۵۱).
فرصت از نگاه کروگر (۱۹۹۳) موقعیتی است در آینده که تصمیمگیرندگانآن را فینفسه مطلوب و امکانپذیر میپندارند (یعنی در کنترل و صلاحیت آنها). حالتمطلوب” و امکانپذیر” بودن برای اشخاص ذهنی و درونی است (تاتکه و همکاران،۲۰۰۲، ص۱).
ونکارترمن در سال ۱۹۹۷ فرصت را اینچنین تعریف میکند: فرصتکارآفرینانه شامل مجموعهای از ایدهها، اعتقادات و اعمال است که توانایی خلقکالاها و خدمات آینده را، در غیاب بازارهای فعلی برای آنها، فراهم میکند.ونکاترمن در سال ۲۰۰۲ این تعریف را به صورت تفصیلیتر بیان کرده است و معتقد استیک فرصت کارآفرینانه شامل :
ایده یااختراعی که ممکن است منجر به کسب نتایج اقتصادی بشود یا نشود .
اعتقادبه اینکه چیزها مساعد و مطلوب هستند برای دستیابی به این نتایج .
اعمالیکه این نتایج را از طریق مصنوعات اقتصادی جدید اجرایی و عملی میکند (مصنوعات ممکناست کالا و خدمات باشد، یا شرکتها، بازارها، استانداردها و نرمها) (ساراسواتی،ونکاترمن، ۲۰۰۲، ص ۴).
تیمونز (۱۹۹۹) پیشنهاد میکند: … در حقیقت فرایند شبیه تصادم ذرات در یک واکنشهستهای یا شبیه تولیدمثل ماهیان بعد از طوفان در اقیانوس است. ایدهها با شرایطدنیای واقعی و خلاقیت کارآفرینانه در یک نقطه در زمان برخورد میکنند و حاصل اینبرخورد یک فرصت است …. .تیمونز معتقد است یک فرصت باید:
جذابباشد .
بهموقعباشد .
بادوامباشد .
برایخریدار یا مصرفکننده نهایی ارزش افزوده خلق کند (دلابارکا، ۲۰۰۲، ص ۱۷).
درباره این سایت